چک لیست یک رهبر
چک لیست یک رهبر
رهبری موثر میتواند الگو قرار گیرد و کانون توجه این یادگیری باید چک لیست یک رهبر باشد که مجموعه کاملی از اصول حیاتی رهبری است و نقشه روشنی را برای مسیریابی در حقیقتاً هر لحظه از رهبری فراهم میآورد.
من از فعالیتهای توسعه دهندهام با صدها مدیر و مسوول در برنامه های رهبری در آسیا، اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی، از گفتگوهای تحقیقاتیام با بسیاری از مدیران در آمریکا و دیگر کشورها و از شاهد بودن عملکرد مدیرانی که با موقعیتهای حیاتی متعددی روبرو بودهاند نتیجه گرفتهام که تجمیع تفکر و تجربه آنها به نقطه ای میرسد که متمایل میشود به ۱۵ اصل حیاتی رهبری که به صورت عجیبی بین شرکتها و کشورهای مختلف مشترک است.
من همچنین قانع شدهام که همراه با رهبری -و همراه با هر چیز دیگری- ایجاز و خلاصه گویی روح تعقل است. آلبرت انیشتین فیزیک مدرن را تلاشی برای هر چه ساده -و نه ساده تر- کردن جهان فیزیکی خوانده است. چک لیست رهبر نیز مشابه آن است چون هر چقدر که تا جای ممکن پوست کنده و سرراست – و نه پوست کنده تر و سرراستتر- باشد بهتر است.
حالا با گرفتن عصاره چندین منبع مختلف مجموعه اصول پایه را میبینیم:
۴.کارها را به عهده بگیرید: برای اجرا خطایی در نظر بگیرید و حتی اگر مسوولیت به طور رسمی به شما واگذار نشده آن را به عهده بگیرید، مخصوصاً اگر شما از جایگاه خوبی برای ایجاد تغییر برخوردار هستید.
۵.قاطع رفتار کنید: تصمیمات خوب و به موقع بگیرید و اطمینان یابید که این تصمیمات اجرا میشوند.
۶.ارتباطات متقاعدکننده ای برقرار کنید: طوری ارتباط برقرار کنید که افراد فراموش نکنند. سادگی و وضوح بیان کمک میکنند. همان طور که المانهایی از رفتارهای شخصی تا برنامه های بزرگ نیز میتوانند کمک کنند.
۷. افراد را برانگیزید: به رویکردهای مختلفی که افراد با خود میآورند احترام بگذارید و سپس از بین انگیزه های متفاوت برای هر گروه چیزی که مناسبتر است را در نظر بگیرید.
۸. خطوط مقدم را در کنترل بگیرید: اختیارات را به جز در مورد تصمیمات استراتژیک واگذار کنید و با کسانی که بیشتر از بقیه به شکل مستقیم با فعالیتهای شرکت درگیرند رابطه نزدیکی داشته باشید.
۹. از بقیه افراد نیز رهبر بسازید: در تمام سازمان رهبری را توسعه دهید.
۱۰.روابط را مدیریت کنید: روابط شخصی پایداری را با کسانی که با شما چشم در چشمند و کار میکنند بسازید تا احساسات و عواطف را در محیط کار مدیریت کنید.
۱۱.کارکردهای شخصی را مشخص کنید: به همه کمک کنید تا تأثیری را که آن افق دید و استراتژی بر کار و آینده خودشان با شرکت خواهد گذاشت درک کنند.
۱۲. شخصیت خود را دیکته کنید: با استفاده از ژست، نوع گفتار و حسابگری اطمینان یابید که بقیه این نکته که شما شخص درستکاری هستید درک کرده باشند.
۱۳.خوشبینی زیاد را تعدیل کنید: غرور ناشی از موفقیت را کنترل کنید و توجهات را روی تهدیدات پنهان و مشکلات لاینحل متمرکز کنید و خود را از تمایل مدیران برای درگیر شدن در ریسکهای توجیه ناپذیر حفظ کنید.
۱۴. یک تیم رده بالایی متنوع بسازید: رهبران باید مسوولیت پایانی را به عهده بگیرند ولی رهبری نیز به مانند یک تیم ورزشی است که بهترین بازیاش را زمانی انجام میدهد که از بازیکنانی بهره ببرد که توانایی حل تمامی چالشهای کلیدی را داشته باشند.
۱۵. نفع جمعی را در اولویت بگذارید: در تنظیم استراتژی، انتقال افق دید و رسیدن به تصمیمات، نفع جمعی اول قرار میگیرد و سپس نفع شخصی.
در توضیح اصل آخر باید گفت که به معنی قرار دادن مأموریتهای جمعی پیش از علایق شخصی است مخصوصاً وقتی که انجام این کار کمتر طبیعی به نظر میرسد. این مفهوم به صورت اصطلاحات پراستفاده ما مثل رهبری «خدمتگزار» یا «فارغ از خود» بیان میشود و در بیزینس جیم کالینز (Jim Collins) این نکته را یکی از خصوصیات لازم برای افرادی که یک شرکت را از خوب به عالی ارتقا میدهند دانسته است.
این نکته در قوانین نیروی دریایی ارتش آمریکا نیز به خوبی وجود دارد:
«افسر ارشد بعد از همه غذا میخورد».
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم : مهندس فروش کیست؟
برای دریافت مشاوره تخصصی فروش کلیک کنید